انواع انسانها از نظر امام علی علیه السلام
نوشته شده توسط : علیرضا نساروند

 
انواع انسانها از نظر امام علی (ع)

 

تکیه گاه کلام ائمه ما روی اصالت خلیفة الهی انسان است به این معنا که اولین انسانی که روی زمین آمده است، از آن سنخ بوده و آخرین انسانی هم که روی زمین باشد از همین تیپ خواهد بود و هیچگاه جهان انسانیت از موجودی که حامل روح: «انی جاعل فی الارض خلیفة؛ من در زمین جانشینی خواهم گماشت. بقره/ 30»، باشد خالی نیست. (اصلاً محور مسئله این است).
سایر انسانها کأنه موجوداتی هستند فرع بر وجود چنین انسانی، و اگر چنین انسانی نباشد، انسانهای دیگر هم هرگز نخواهند بود. اینچنین انسان را حجت خدا تعبیر می کنند: «اللهم بلی لاتخلو الارض من قائم لله بحجة؛ هرگز روی زمین خالی نمی شود از کسی که به حجت الهی قیام کند.» که این جمله در نهج البلاغه است (حکمت 147) و در کتب زیادی نقل شده است.

مرحوم آقای بروجردی می فرماید: این جمله از آن جمله هایی است که حضرت در بصره بیان کرده اند و دیگران اعم از شیعه و سنی به طور متواتر آنرا نقل کرده اند. این جمله دنبال حدیث معروف کمیل است که کمیل گفت روزی علی علیه السلام دست مرا گرفت و با خودش برد تا از شهر خارج شدیم و رسیدیم به محلی به نام جبان، همینکه از شهر خارج شدیم و خلوت شد «فتنفس الصعداء»؛ نفس عمیقی کشید، آهی کشید و بعد فرمود: «یا کمیل! ان هذه القلوب اوعیة فخیرها اوعاها فاحفظ عنی ما اقول لک»؛ دلهای فرزندان آدم به منزله ظرفها هستند و بهترین ظرفها آنی است که بهتر می تواند نگه دارد یعنی سوراخ نداشته باشد. هر چه به تو می گویم ضبط کن.

ابتدا آن تقسیم معروف را کرد: «الناس ثلاثة فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع» مردم سه دسته اند:
یک دسته علمای ربانی هستند. (البته در اصطلاح حضرت علی عالم ربانی غیر از عالم ربانی ای است که ما به هر کسی تعارف می کنیم. یعنی یک عالم واقعاً و صد در صد الوهی و خالص برای خدا که شاید این تعبیر جز بر پیغمبران و ائمه صادق نیست. «و متعلم علی سبیل نجاة» (چون آن عالم را در مقابل این متعلم گرفته، مقصود عالمی است که از بشری تعمل نمی کند).
دسته دوم متعلمان هستند، شاگردان آنها هستند، کسانی که از آنها استفاده می کنند. «و متعلم علی سبیل نجاة»
دسته سوم مردمان «همج رعاع» هستند که «لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجاوا الی رکن وثیق» از نور علم پرتوی نگرفته اند و به پایگاه محکمی هم تکیه ندارند.

بعد شروع کرد از اهل زمان شکایت کردن. فرمود من علوم زیادی دارم ولی فردی که صلاحیت فراگیری آن را داشته باشد پیدا نمی کنم. دسته بندی کرد، فرمود هستند افرادی که زیرکند اما زیرکیهایی که هر چه یاد بگیرند می خواهند به نفع استفاده خودشان به کار برند، می خواهند دین را به نفع دنیای خودشان استفاده کنند. مجبورم از آنها خودداری کنم.
عده دیگری آدمهای خوبی هستند اما احمقند، دریافت نمی کنند یا عوضی دریافت می کنند. تا اینجا تقریباً سخن حضرت یأس آور است زیرا به نظر می رسد پس کسی پیدا نمی شود. ولی در ذیلش می فرماید: «اللهم بلی ...، نهج البلاغه فیض السلام حکمت 147»... نه، این طور هم نیست که هیچکس پیدا نشود، من اکثریت مردم را می گویم.
فرمود آری، زمین هرگز خالی از حجت نیست، حال یا حجت ظاهر در میان مردم و یا حجت مکتوم، هست ولی مردم او را نمی بینند، از نظرها پنهان است. به وسیله همان حجتهاست که خداوند دلائل خود را در میان مردم حفظ و نگهداری می کند و آنها هم آنچه را می دانند، این بذرها را در دل اشتباه خودشان که آنها نیز مانند خودشان هستند می کارند و می روند. چنین نیست که نکارند و بروند




:: موضوعات مرتبط: گوناگون , مطالب جالب و زیبا , ,
:: بازدید از این مطلب : 727
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 13 / 4 / 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: